تو این سرنوشتِ شومم حرفا و رفتارای تو زندگی رو غیرقابل تحملتر کرد. بعضی حرکات و حرفات بدجور رفته تو مخم. دهنت باز میشه یا شرایط انجامش پیش میاد میتونم هوار بکشم. خیلی اذیتم میکنن خیلی. 

 

من دیگه یه روانی ام . چیزی که تو رو ازم دور کنه تحمل نمیکنم. به هر چیزی ممکنه گیر بدم تا شاید تو با دلجوییت بتونی یه مرهم به زخم دلم بزنی.

تا حالا که هر بار بهانه آوردم نمک پاشیدی شاید دیگه مرهمات تموم شده. شاید برای من 


مشخصات

آخرین جستجو ها