با تمامِ عشق و احساسم دوست داشتم . سالهای بعدِ زندگیمم باهات ساختم. یه ثانیه ام از ابان ۹۷ نشده که بهت فکر نکنم. ولی بهم میگی از زن بودن فقط یه چیزو بلدم. بهم میگی دوست داشتن هام دروغ بوده . 

چجوری نتونستم نشون بدم حس واقعیمو . چجوری نفهمیدی. اون زبونی که گفتم بلد نبودی یا شایدم من زبونِ تو رو بلد نبودم. هر چی بود خیلی سنگین بود. چرا باید کسی رو اینقد دوست میداشتم که براش از مهمترین چیزم بگذرم و الان این حرفارو بشنوم. این دوست داشتن چرا داره اینقد مخ منو میخوره . تو دیگه نمیتونی حال منو هیچوقت خوب کنی. تموم کردی تمومم کردی پروندمو بستی . 

همیشه فکر میکردم عشق و دوست داشتن قدرتش از همه چیز بیشتره ولی دیگه صد در صد مطمئنم که هیچ قدرتی نداره. وقتی کسی نخواد هر چقدرم بخوای نمیشه. 

 

ضعفِ من ، کمبودِ من ، کمبودِ من همینه که به دوست داشتنم امید داشتم. ولی الان دیدم هیچی نیست .  


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها