sayehha



۰۱:۱۰

اینجام شده مثل جاهای قبلی که منتظرت میموندم تا بیای. 

اینجا هم نکنه عصبیم کنه. اینجام تنهام. تعداد افراد حاضر در سایت ۱ نفر

 

نه بیدارم ولی بخواب شما

۲۳:۱۰

منم دوسِت دارم نازنین. بخواب شما خانم

شبت بخیر ❤

 

مرسی اومدی نازنین

 

۲۲:۴۸

چه خوب شد که چند دقیقه دیدمت خانوم.

مرسی عزیز دلم heart

شبت بخیر

 

 

بهم میچسبه

۲۱:۲۰

بیا که واسه چند ثانیه ببینمت بعد برو نازنینم

 

نازنین

۲۰:۵۷

نازنییییین، عزیززز دل، خانووووم. من یه ربع به ۱۰ میام سرِ خیابونِ خونتون

 

۲۰:۴۷

شما درست بخون چند بار گفتم که نازنین جان.

خونم. شما کجایی؟

هر جفتش نازنینم

۲۰:۲۰

یه جور گفتم گه جفتش بشه نازنینم. فدات شم من❤

باریکلا به نازنین بابا

۱۹:۴۹

آخی، جونم. مبارکت باشه نازنینم.

فدات شم من. مواظب نازنینم باش

 

منم اینجارو خیلی دوس دارم

 

۱۹:۳۳

بهم آرامش میده اینجا، خدا رو شکر. فدات شم من

زندگیه لعنتی

۱۸:۲۸

زندگی و فکرای منم پر از ای کاش شده. 

ای کاش ای کاش ای کاش

لعنت به زندگیه و ای کاش های توش

 

 

ساعتش رو بهم بگو خانم که بیام 

 

غروب جمعه ولنتاین

۱۷:۴۳

یادش بخیر روزای قشنگی بود. بابارو شاید ببرم خونه مادرش. دلم خیلی گرفته❤

 

 

فدات شم من مهربونم. عشقِ ممنوعه من. عزیزم. 

منم خیلی دوسِت دارم خانم. n به توان n وقتی میره به سمت بینهایت

 

بله عکس پارک خنکه‌س

 

۱۵:۳۵

رسیدم خونه الان نازنینم. کوهای شمال تهران خیلی خوشگل شده بودند.

دلم نمیخواست بیام اصلا

نگاه کن آخه چقد قشنگن امروز کوه ها

 

امان از روزایی که نباید ببینمت

 

روز خوبی واسه دیدنت نیست، تنهایی بهتره امروز.

فدات شم من. نباید ببینیم هم و امروز ❤

آهنگ چتر مهراد جم رو گوش کن نازنین

 

 

هر جا عطرت باشه میرم

 

تا حالا پارک پرواز، نهج ال، پارک خنکه، دریاچه رو رفتم.

دلم میخواد کردان برم ولی آنتن نداره اونجا.

آهنگ gharghe gerye اشوان رو دانلود کن گوش کن.

نه نمیخواد بیای، نباید بیای.

فدات شم من. ببخشید گفتم حالمو 

ببخشید عزیزم ❤

ببخشید که انقد اذیتت میکنم


23:06

خوابیدی؟  دوست دارم 

شب بخیر

 

21:05

جان نازنین. دلم آب شد برات که 

 

 

20:50

صدام کن نازنین

صدام کن نازنین تو دلت اصلشو بگو. اینقد تمکین نکردی حسش رفت . 

 

 

20:41

با دقت بخون

سه بار گفتم بگو نازنین نگفتی. پرسیدم کجایی ندیدی. حواست کجاست اخه angry اینم برای اینکه اخم یادمون نره

 

20:10 

بگو نازنین

نازنین بابا یا بابای نازنین؟؟؟؟ 

 

بگو نازنین 

 

کجایی؟

 

19:46

بابام برام کادو خریده

 

 

 

19:21

خونه مونو دوس دارم 

خداروشکر اینجا هست. خداروشکر جوابمو میدی . 

 

بگونازنین 

 

 

18:12

دو راهی

کاش اینقد معذوریت نداشتم . کاش دوسش داشتم .

 

 

 

17:51

یه ثانیه

شب میخوام ببینمت 

 

16:45

کاش میتونستم بدون ترس برای قرارهای تو اماده بشم.

 

امروز 7 ماهه شد که از اولین و امن ترین جای قرارامون رفتی crying

 

 

 

15:55

معما

خودتو تو ایینه نگاه کن . تو از همه منظره ها قشنگتری برام . 

 

از 10 چنتا دوست دارم؟

 

 

 

14:35

چتر 

یادته حسای عجیبمون . 

دردسر بوددددم از اول. 

ولی دلم نبریده ازت. پات م که موندم . 

امروز برای تو یه روز خاصه نه برای همه. میبینمت اخر امروز wink

عکس پارک خنک س؟؟؟

 

 

14:12

غرق گریه

روزی که حالتو بهم نگفتی معذرت خواهی کن عزیزدلم.

اونجوری مثل ما کم پیدا میشه حسرت خیلی از رابطه ها رو نباید خورد. 

فکر کنم نتونم جلوی خودمو بگیرم و پیشنهاد دیدار بدم . heart​​​​​​

 

 

13:50 

با تو بودن 

میتونم بیام بیرون ولی یه حس عذاب وجدان نمیذاره. نمیخوام باز شروع شه. تو خیلی خوبتر از اینی که اسیر این رابطه مزخرف بشی. این تنهایی تو عذابم میده . کاش بمیرم. کاش اون موقع ها که میخواستی بری میمردم و اصرار نمیکردم. 

بگو کجاها رفتی ؟؟؟  

 

 

 

11:54

ته دوست داشتن

من تا دیروز برای تو چیزی نخریده بودم!!!! اینقد گم شده بودم توی خودت .

ببخشید اگه یه چیز دیگه رو بیشتر دوس داشتی و من نفهمیده بودم. 

واقعا قابلی نداره . برگ سبزی ست تحفه درویش 

چیرو میتونم به پات بریزم که عمق دوس داشتنمو نشون بده. 

 

 

8:20 

خونه جدید/03/01

به من عادت کن به تو عادت کردم . 


کاش تایتلش بود دلم میخوادت wink​​​​​​

 

امروز ولنتاینه ؟

 

15:35

کادوی ولنتاین 

 

خونه تی میکنم و ناراحتی هامو سر در و دیوار و دستمالا خالی میکنم. الان میرم درستش میکنم. اخ مگه میشه تو یه چیز و چندبار بگی من نکنم.

شب هم بهت خوش بگذره indecision

 

16:00 

من همونی میشم که تو میخوای

 

 

16:28 

باید یاد بگیرم از رفتنه تو نترسم 

 

16:39

اگرم یه روز نباشی گفتی میای میخونی مگه نه 

 

17:05

داریم میریم . دلتنگتم

 

21:15

چک دستگاه 

پاور و چک کن گفت گارانتی ش اون هولوگرام روی جعبه شه . هر مشکلی داشت نمایندگی شیاوومی عوض میکنه . 

از فردا سهمیه روز تموم شد جدیدهارو به بالا مینویسم .

 

00:00

 

خدا جونم هوشگل جونم و مواظبت کن. 4 ساعته نیستی. تایتل شده جنت اباد خانم یا خانم جنت اباد !!!

شب بخیر devil


 

دلم میخوادت 

تایتلش عوض شد بانو.

نه فردا ولنتاینِ.❤

یادِ پارسال بخیر‌. دیگه دستت نمیکنی ولی اشکال نداره یادم بیفتی باهاش کافیه.

تو رفتی بیرون؟ خونه تی میکنی؟

 

 

15:45

 

هنوزم حرف گوش کنی

آفرین قشنگم، اسم گل رو آورده بودی ادیتش کردم با اجازت متنش رو 

امروز مثل غروب جمعس واسم. خیلی از روزام اینجوریه

مواظب خودت باش نازنین ❤

 

۰۰:۴۵

 

 بهم خیلی حال داد کادو. کلی ذوق کردم خانم جون. دورت بگرده هوشگل

شبت بخیر بانو ❤❤


میدونم از یه اخلاقیم خوشت نمیاد . خوشت نمیاد خوشیامونو یادم میره . ریز خاطره هایی که داشتیم . این زندگی با من کاری کرده که من هر چیزی رو میخوام منکر شم سعی میکنم فراموشش کنم. از 1 مهر امسال سعی کردم منکر این بشم که دوست دارم . 

نمیدونستم تو به اون خوبی کنترلم میکنی وگرنه اون خاطره های طلا رو یه ثانیه هم ول نمیکردم . دلم نمیخواد هیچ وقت کارات صدات حرفات یادم بره. تو حرفات جنسش اصله. 

فکر کنم دو سه تا پست اول و ادغام کنم تا شب جا باشه برای بقیه. 

راستی اکانت اینستا بود : اعتراف های .


ما آدما شروع کننده های خوبی هستیم ولی ذاتا خوب تموم نمیکنیم. همه مون همینجوری هستیم. وقتی عطشِ رسیدن میخوابه همه چیز عادی میشه. معمولی میشه. به خاطر همین همیشه حرف از عشقایی هست که به هم نرسیدن.

شاید منو تو هم عادی میشدیم یه روز. شاید یه روز برسه که سالی یه بار هم به اینجا سر نزنیم و برای هم ننویسیم. شاید یه روز بیاد که بغل هم رو فراموش کنیم، شاید یه روز برسه رودخونه ها رو فراموش کنیم.

 ولی امروز اونروز نیست


یه پسری از نزدیکامون با یه خانمی که یه بچه 5 ساله داشت و طلاق گرفته بود ازدواج کرد هر چی دور و بریا بهش گفتن نکن نکن گوش نکرد میگفت دوسش دارم  

الان از همون خانمه یه دختر 18 ساله داره ولی 7 ساله پیش زن دوم گرفت . وقتی زن اولش فهمید گفت من تو رو دوس دارم و به عشق تو شک ندارم ولی دوس داشتم با یه دختر ازدواج کنم . حسرتش به دلم مونده بود . الان از زن دومش یه دختر 6 ساله داره ولی دیگه نه پیش زن اولش مونده نه دوم . هیچ کدوم و طلاق نداده. انگار از همه جا رونده و مونده شده نمیدونم چش شده. زن اولش که هنوزم خیلی دوسش داره.

 زن اولش میگه دوسش دارم ولی ای کاش با همون شوهر اولم مونده بودم و ساخته بودم 


بابت حسای خوبی که یه سال و نیم بهم دادی داری معذرت خواهی میکنی؟

من کنارت آرامش داشتم، خوشحال بودم. مگه میشه اون خاطرات خوبت رو فراموش کرد. مگه میشه درخت بید مجنون پارک خنکه رو فراموش کرد وقتی رو زیلو دراز کشیده بودیم باد میرفت لای درختِ بید. مگه میشه جاده هایی که رفتیم با هم رو فراموش کنم.

همه اون حسای خوب رو تو دادی بهم. چقدر بی استرس اینجا واست مینویسم نازنینم. چقد خوبه اینجا


شاید به ظاهر الویت اول و دوم و سومم نباشی ولی به اصل اینطوری نیست. درسته الان ممکنه واقعا تموم بشه یا هیچ وقت نبینمت ولی حداقل دیگه مطمین شدم که این همه اومدم تا اونجا برات یه کم اهمیت داشت . 

برای من یا هر کسی که اینقد دوست داشته باشه تو گلی ماهی جون جونی ای ولی بدون اون کسی که تو اونو دوس داشته باشی یا دوس داشتنتون مساوی باشه ممکنه تحمل این رفتارا سخت باشه. نمیدونم شایدم حق داری قبلا اصلا از این رفتارا نشون نمیدادی شرایط جدید خیلی شکننده ت کرده ولی ای کاش میفهمیدی منم تو چه شرایطی موقعیت جور میکنم. اینکه مثل دیشب اونجوری همه چیزو میزنی به هم یعنی تو این مدت هم هیچی به چشمت نیومده که به خاطرش الان کوتاه بیای. 

جون من 

من هر چی در توانم هست برات میذارم ولی اگر باز هم اینقد ناراحت میشی هر کاری مناسبه انجام بده


من لعنتی چرا نفهمیدم که زودتر باید برم. 

من لعنتی چرا اینقد یه راه اشتباه و چندبار رفتم.

من لعنتی چرا اینقد تو رو بدعادت کردم. 

من لعنتی چرا تا الان اینقد با تو ساختم.

بیشتر از این باهات بسازم در حق خودت ظلم کردم. 

تو قهر و اشتی رو کار روزانه مون کردی. پریشب بهت گفتم واقعا میرم گفتی برو. بودن نبودنم مهم نیست که اینقد راحت میگی برو . میخوام برم . رابطه یه طرفه به هیچ دردی نمیخوره. 

من با این همه مشغله و گرفتاری چند مرتبه اومدم دم شرکتتون . چند دفعه سنگ رو یخم کردی. تو چیکار کردی برای کارای شخصیتم اومدی یه خبر ندادی. 

ببین صبر منو که یه مامانم تموم کردی چجوری میخوای با یه دختر نازو کنار بیای. 

 


از مایه‌گذاشتن برای رابطه‌تان خسته شده‌اید.

یک رابطه باید بده و بستان باشد، اما یکی از شما مایه می‌گذارد و دیگری بیش‌تر از سهم‌اش می‌گیرد.

انگار شریک عشقی‌تان توجه نمی‌کند

شما تمام روز بیرون بوده‌اید اما شریک عشقی‌تان به خودش زحمت نمی‌دهد بپرسد کجا رفته‌بودید یا چه می‌کردید. آیا اصلا متوجه شده‌بود شما نبودید؟

 وقتی به جای زندگی در زمان حال در گذشته سیر می‌کنی

آیا در حال تکرار لحظات قدیمی خوش رابطه‌ات هستی تا حس خوبی نسبت به آن پیدا کنی! آیا به خاطر همین خاطرات است که این رابطه را تا این جا ادامه داده‌ای!

وقتی از تو خواسته می‌شود خودت را تغییر دهید.

برای عشق ورزیدن نباید شرط و شروط قائل شویم.

وقتی از طرف مقابلت می‌خواهی برای خوشایند تو تغییر کند.

گاهی به جای اینکه او را همان طور که هست بپذیریم به دلایل واهی سعی در تغییر و تحول او داریم. حتی وقتی شخص می‌پذیرد و خودش را تغییر می‌دهد به دنبال موردی دیگر می‌رویم هیچ وقت نمی‌شویم!

هنگامی که کارهایش را توجیه می‌کنی

وقتی در مورد چیزی احساس آرامش و راحتی نمی‌کنیم دچار نوعی ناسازگاری شناختی می‌شویم(cognitive dissonance).

وقتی به تو صدمه‌های روحی، جسمی یا بیانی می‌زند

هرکدام از این صدمات دلیلی بر وجود اشکال و اشتباهی در کار است. مهم نیست که بعد از آن عذر خواهی می‌کند یا نه! همین که ناگهان تعادلش را از دست می‌دهد مسئله‌ای قابل تأمل است.

 وقتی موردی ناپسند بارها اتفاق می‌افتد

وقتی می‌بینی طرف مقابلت هیچ تلاشی برای ادامه‌ی ارتباط نمی‌کند

وقتی هیچ کدام از طرفین احساس قبلی را نسبت به هم ندارند

 

 

 

 


میدونم منو خوب میشناسی اینجوری پست میذاری که مجبور شم جواب بدم. وقتی یکیو دوس داری غرور و عصبانیت میره کنار ولی تو هنوزم هر دو رو به شدت 5 ماه قبل داری. 

اینجوری حرف نزن. میدونی که چجوری میخوامت. زجر میکشم زجر. میدونم الان میای میگی لذت میبرم . اصلا نه میخوام لذت ببرم نه زجر بکشم. خودت هزاران بار نخواستیم. خودت گفتی برو حرف نزن نمیخوامت و  

تو از اینکه دوست داشته باشم میترسی از اینکه دوست نداشته باشم حرص میخوری. 

 

 


مرهم دل و محرم دل بودن کار سختیه. گذشت میخواد. تو خیلی راه طولانی داری برای انجام این کار. میدونم اون مدتی که اداشم در میوردی کلی به زحمت افتادی. 

اون پستی که توهمشو زدم تا اومد مرهم دلم بشه از توهمش اومدم بیرون. بهتر. من اصلا از تو مرهم نمیخواد فقط زخم نزن. 


حتما میرم. من هیچ جا بدون درخواست نه میرم نه میمونم . تو بذار تو حال خودم باشم. 

 

از هر چی جنسه مرده متنفرم متنفرم. به جون بچم متنفرم. میخوام برم از دنیایی که مرد توشه 

 

بچم با بغض بهم میگه مامان اینقد از این حرفای سرد میزنی که میدونم اخر میری . 


این سری بدجور تو امتحان افتادی.

به من که ثابت شده بود قبلا ولی میخواستم به توام ثابت شه.

از چشم و دل و هرچیزی هست افتادی.

منتظر موندم ببینم عکس العملات و کامل بعد از اون استوری.

خوب خودتو نشون دادی.

آنفالو میکنی؟ بقیه رو هم واسه همین چیزا آنفالو کردی؟

خاک بر سرت

بلاگ و پاک میخوای بکنی؟

خاک بر سرت

من چقدر خر بودم تا حالا عمر و همه چیزمو تلف تو کردم.

خیلی بیشعوری

متاسفم واسه همه دقیقه هایی که کنارم بودی

حالمو بهم زدی. خیلی بیشتر از اون چیزی که فکرش رو میکردم حال بهم زن هستی


عیدت مبارک 

تو وقتی دوسم داشتی زندگی یه جور دیگه بود. انرژیهایی که میومدن حرفایی که میشنیدم بادهایی که بهم میخورد ساعتهایی که میگذشت همشون بوی عشق میدادن . 

تو اگه دوسم داشتی حالم خوب میشد قلبم شکسته نبود. اینقد عشق و گدایی نمیکردم. وقتی دوسم داشتی نگاه کردنات بغل کردنات دست گرفتناتم فرق داشت. زنده بودن. با دوس داشتنت خیلی کارا میتونستم بکنم بدون اون حتی نمیتونم بخندم. 

منو ببین که چقد شکننده ام با ۳ روز حرف از نخواستن و دوست نداشتن بزرگترین ارزوی دلم که عاشقی کردن باهات بود نتونستم انجام بدم. ای امان از حرفای قشنگ و عاشقانه که حال آدمو با اشاره انگشتشون تغییر میدن.

اینکه اینجا پست نمیذاری نه دلیلش مریضیه نه دلخوری فقط و فقط اینه که نمیخوای تو زندگیه من باشی.

عیدت مبارک .  


تو دقیقا روز تولدم یه ماهه شدی . دوست نداشتنیِ من تو حتی از منم تنهاتری من بعد از ۱۱ ماه وقت و بی وقت الارم حذف گرفتم تو از همون هفته اولت. 

شدی بازیچه‌ی دستِ ما_ آخرین تهدیدی که میتونیم همدیگرو بکنیم. نه اینکه تو بد باشیا ولی برات جای تعجب نیست که تو همراه یه ماهه آخرین اولتیماتوم ما شدی. انگار غیر از تو که تو این روزهای خاکستری ساختیم هیچی با خودمون از دنیای رنگی رنگی مون نیاوردیم. 

پنل میگه ۲۹ اسفند حذف میشی دلم برات تنگ میشه ولی چه میشه کرد وقتی زندگی بخواد یه چیزو بگیره و آدم وایسه که رفتن چیزی رو که دوس داره ببینه و تحمل کنه قوی‌تر میشه. 

سایه نازنینم حیف که میری ولی باید خودتو از زندگیه مسمومِ ما نجات بدی . ما هیچی جز قهر و دعوا برات نداریم. پل ارتباط ما نباش. 


شنیدنِ این حرفا از دهن تویی که عین گلم برام عزیزی چقد درد اوره. استخوونای پشت کتفمو میسوزونه ولی میخوام تحمل کنم. رفتن تو این شرایط برام زجراوره استخوونای پشت کتفمو میسوزونه ولی میخوام تحمل کنم. 

به جانِ عزیزترین کسم به جانِ خودت که خیانت نکردم و نخواهم کرد. من توی روحم باهات عقد کردم و بعد از این کار دیگه روح و جسمم مال هیچ کس غیر از تو نخواهد بود. تو اومدی که فهمیدم بعضی از زنها چجوری بعد از مردن شوهرشون عاشق میمونن و نمیتونن با هیچ مرد دیگه ای باشن‌. حسِ با تو بودن، حسِ با توبودن ناب ترین نایاب ترین حسی بود که تا امروز در زندگیم داشتم. من تا اخرین لحظه و ثانیه عمرم صدات نگات و حرفات و فراموش نمیکنم ۰ چون در دنیا برای من همتا نخواهد داشت. 

هرچقد که میخوای مقصرم کن ولی انگِ خیانت بهم نزن . اون روحی که تو دستای تو شکل گرفت تحمل این حرف و داره؟؟؟؟ اگه داره که تو منو نشناختی و همه توهمات جفتمون که اینقد برای هم عزیزیم پوچ بوده اگه نداره توام میخوای منو اذیت کنی؟ توام میخوای به خاطرِ زخم زبونام زخمیم کنی. 

اینکه برات اعتراف میکنم باید مایه عذاب و جواب پس دادنِ بیشترم باشه به جای اینکه آرومت کنه بگه میخواد من آروم شم به من اعتماد داره میخواد بحث و تموم کنه به گردن میگیره همه چیزو . 

نمیگم الان به اندازه یه سال پیش دوسِت دارم چون من آدم دروغگویی نیستم. واقعا تا قبل تو دروغ نمیگفتم الانو نمیدونم چقد آشغال شدم . ولی به تو دروغ نمیگم. به اندازه پارسال دوسِت ندارم خودتم اینو میدونی به خاطرِ همون اینقد زجرم میدی اینقد تهمت بهم میزنی . دوسِت ندارم چون فکر میکردم همونطور که ۱۱ ماه نذاشتی آب تو دلم ت بخوره، ۶ ماه پیشم نمیذاری آب تو دلم ت بخوره. من باز هم خداروشکر میکنم ولی این اون چیزی نبود که من میخواستم.آماده بودم برای یه دیوونگیِِِ به تمام عیار با تو، برای واقعی کردنِ رویاهام ولی همه چی عوض شد. تو آروم جونمی و نمیتونی یه باره ضربه هاتو بزنی . دلشو نداری ولی نمیدونی با همین دلسوزیت چه بلایی سرِ من آوردی. من تحملِ رها شدن از طرفِ تو رو نداشتم. 

ازت هیچ توقعی ندارم فقط ای کاش جای این دعواهای وقت و بی وقت، جای اسممو صدا نزدنات، جای جان نگفتنات، جای نه نه گفتنات صداها هزار بار میگیفتی نازنین جانم نمیشه. میبینی که شرایط و و یک خط درمیون نه دو خط در میون نه اصلا ۵۰ تا خط درمیون دو دلیلشم میگفتی تکراری تکراری. یه کاری میکردی زخمی نشم هار نشم همه چیزمو نبازم. وقتیاینجوری منو نمیخوای حس میکنم میتونستی تغییر بدی همه چیزو ولی نخواستی هار میشم. باید برام باز میکردی این دلیلایی که تو ذهن منه داره منو میخوره که نه اینکه مهم نیستن ولی مهمترین نیستن. اگه تو منو نخوای من هارترین هارترین آدم دنیام که به خودمم رحم نمیکنم .

خودمم تازه فهمیدم اینکه دوسم داشته باشی هم اندازه اینکه باهام بمونی برام ارزش داشت. کاش دست روی نقاطِ حساسم نذار که فکر کنم چون خوب میشناختیشون و درستشون کردی الانم خوب بلدی خرابشون کنی.

همیشه وقتایی که ازت توقع ندارم میفهمم چه حسی بهم داری. همیشه اون وقتا برام مینویسی زیاد مینویسی  زجرآور مینویسی . خب چرا . چرا نمیتونی قبل از اینکه زخمی کنی این حرفارو بزنی . میدونم توام زخمی شدی  به خدا میدونم دیگه امروز مطمئن شدم که برات مهم بودم که به روحم به رفتارم و کارام هم حساس بودی ولی دیگه چه فایده . اینقد داغون، زخمی، مایوس، شکاک به چه دردی میخوره اونم تو این شرایط. تو این زندانِ زندانِ زندان. 

نمیدونم برای مردی که میتونه اینجوری برام بنویسه باید چه گنم اونم تو این شرایط . مردی که هم عین یه کوه پشتمه و هم عینِ یه بچه پاک و معصوم. با همه وجودم میدونم که باید به پاش بیفتم. اینقد براش بمیرم گه زخماش خوب شن ولی چی کار کنم تو این شرایط. تو این زندان زندان زندان. 

من اصلا زجر کشیدنِ تو رو نمیخوام به امام حسین نمیخوام قبل از اون شب که درس گرفتم گفتم نمیخوام اذیتت کنم اگه از پریشب خودتم رفته بودی به جانِ عزیزترین کسم دیگه هیچی ازم نمیدیدی . دوس دارم بدونم چقد دوسم داری ولی اینجوری به چی میارزه. به مرگ میارزه فقط . من تو این زندان هم با فکر تو روزا رو میگذرونم اخه چه جوری این جمله ها رو ازت بخونم و دلم اروم شه. 

دیگه این نخواستنو اینقد کش دادیم که نخواستن هم یادم رفته. الان اگه ازت بپرسم تو بگو من چیکار کنم بگی فقط برو. به خدای احد و واحد بلد نیستم برم. کجا برم یکی مثل تو عاشقم کنه. مثلّ تو حرف بزنه . مثلِ تو بنویسه. 

چرا آتیشم میزنی با کارا و حرفات.

آره از زن ها بترس. مخصوصا از زن عاشقی که دوسش داری و تنها مونده بیشتر بترس. از زنی که امید نداره‌. نمیتونه گریه کنه تو بدبختیا و تنهاییاش میخنده خیلی بترس. از زنی که عاشقه و باهات میجنگه خیلی خیلی بترس. دیگه خودش نیست. عشق و تنهایی و ترس چنان باهم قدرت دارن که نمیتونی جلوشون وایسی. یا زنی رو عاشق نکن یا اگه کردی پاش وایسا. حتی اگر نخواستت . ولش نکن. ولش کنی زندگی رو به گه میکشه. چون برای زن عشق یعنی زندگی و وقتی نباشه زندگی هم نیست. 

میدونم که بد شدم میفهمم . نمیدونم عملکرد دفاعی بدنم اینه یا رفتارای تو اینجوریم کرده . هرچی هست بد شدم . مریض شدم. مریضِ روانیِ مریض

کاش جای دوسِت ندارم گفتنات، نمیبخشمات ، تو مریضی تو مریضی گفتنات ، اذیتم میکنی گفتنات صدام نکردنات جان نگفتنات صدام نکردنات جان نگفتنات صدااااام نکردنات جاااان نگفتنات ۵۰ هزار بار میگفتنی شرایط شو نداریم باهم باشیم ۱۰۰ خط در میون یه دلیلشو میگفتی اون وقت باورم میشد اگر شدنی بود تو منو میخواستی . اون فکرای توی سرم مهم هستن اما مهمترین نیستن‌. الان باور کردم دوسم نداری نمیبخشیم مریضم اذیتت میکنم دوسم نداری جانت نیستم ولی هنوز شک دارم شرایطِ من جور نبود برای باهم بودن یا تو نخواستی. 

 

ببخشید که این حس نخواستنو با خودمو همه جا میارم خاطره هامو خراب میکنم. زنها همینن نمیتونن فرق بذارن بین حسای بد و حسای خوب. وسط خودنماییِ حسای خوب ، حسای بد و یادآوری میگنن که قول بگیرن اشتباه بوده ولی انگار این کار از نظر شماها یه جور خیانته.

نفرین کرده و کشیده کنار . ببین کجا بودیم الان کجاییم

 

بهم بگو چه کنم 

 

دوست دارم بمونم و این لایه های مخفی تو رو بیشتر بشناسم این دوس داشتنای نفرت انگیزتو ولی زجر کشیدنت عذابم میده . دوست دارم برم ولی فکر نداشتنت هارم میکنی.  بگو چه کنم. 


میخوام آخرین جمله هام رو واست تو تمام پل های ارتباطیمون بنویسم. آخرین جمله ها، این جمله ها رو زمانی واست مینویسم که بعد از چند ساعت دیوونگی آروم شدم و کاملا در سلامت عقل و منطق میخوام بنویسم. لطفا بعد از اینکه خوندی هیچ جوابی نده چون دیگه جوابی نمیدم.
تو به من خیانت کردی
چراشو نمیدونم، ولی بهم خیانت کردی، با حرفات با کارات روح و روانم رو ازم گرفتی و خیلی راحت بهم گفتی از بدجنسیت بوده.
من هر کاری میتونستم برای آرامش تو کردم، خیلی خودمو تغییر دادم، منتی هم نیست چون آرامشت واسم خیلی مهم بود، اینجوری خودم هم آرامش داشتم.
ولی تو دقیقا از نقطه ضعفای من استفاده کردی که منو به این روز بکشونی.
حرفایی زدی بهم که تا آخر عمرم باهام میمونه.
انقد با روحم بازی کردی که الان نمیتونم تشخیص بدم بهم تا حالا خیانت کردی یا نه، ولی اون ذهنم که نمیدونم بیماره یا نه میگه کردی.
میدونی راجع به کدوم حرفات دارم مینویسم.
شک رو توی من به وجود آوردی جوری که به هیچ زن دیگه ای نمیتونم اعتماد کنم. باورت میشه که تو این کارو با من کردی؟ من هنوز باورم نمیشه
من از اینکه اینور اونور دنبالت باشم و هزار تا فکر و خیال کنم خسته شدم، خودت اینکارو باهام کردی
هنوز باورم نمیشه که منو به کیا ترجیح دادی.
 تو این کارو با من کردی.
تو اینکارو واسه کسایی کردی که بودن مثل من آرزوشونه و این واسه من خیلی دردناکه که به کیا فروخته شدم، به کسایی که هیچ وقت در حد و اندازه من نبودن. یکم فکر کنی همه چیز یادت میاد.
چی کم گذاشتم واست که بعضی حرفا رو شنیدم ازت؟
غیر از این بود که هر چی گفتی گفتم چشم؟
غیر از این بود که نمیذاشتم آب تو دلت ت بخوره؟
بعضی حرفا فقط دل آدمو نمیشه، با روان آدم بازی میکنه. دل و روح اگه زخم بخورن با هیچی درست نمیشن.
انقدی اذیتم کردی که این حرفا رو با اشکام بنویسم و رهات کنم تو این دنیای کثیف.
پیش خودم میگم مگه میشه این حرفا رو بشنوم.
غرورم دیگه به منه آشغاله بی مصرف اجازه نمیده دوسِت داشته باشم.
عادت نداشتم تاریخ مصرف داشته باشم. هنوزم این عادت باهامه. حس کنم با کوچیکتر از خودم دارم مقایسه میشم محل رو ترک میکنم. حس کنم جایی که هستم لیاقت منو نداره اونجا رو ترک میکنم. عذاب میکشم ولی ترک میکنم. من اندازه تو قوی نیستم.
 چیزایی شنیدم که با روانم بازی شده. بد جور باهام بازی شده. ولی ناراحت نیستم، لیاقت دوست داشتنم رو نداشتی. بعضی وقتا با خودم اینو میگفتم ولی میتونستم خودمو قانع کنم که دارم خیال بافی میکنم. دیگه نمیتونم خودمو قانع کنم.
میدونم بهم خیانت میکنی
خیلی دردناکه این حرفا رو زدن ولی ترجیح میدم بگم چون اگه نگم سرطان میشه. شایدم شده. تو خودم این غده رو حس میکنم.
من برات خیلی فراتر از حد خودم تو همه چیز گذاشتم، منتی نیست، چون دوسِت داشتم.
ولی الان حس میکنم بهم نگاه ابزاری شده.
زبون بعضی وقتا زخمایی به روح و جسم میزنه که با هیچی التیام پیدا نمیکنه. من این زخم رو خوردم، منی که خیلی دوسِت داشتم. منی که اندازه تو قوی نبودم
دیگه دوسِت ندارم. 
میخوام تنهات بذارم وسط جماعتی که لیاقتت در حدشونه.
از هیچ جا پاکت نمیکنم فقط از قلبم پاکت کردم. پاکت میکنم ولی جاش میمونه.
همین امشب، همین الان که ساعت ۴ و نیمه صبح یکشنبه دوم فروردین ۹۹ هست.
ناراحتی هم ازت ندارم به جونه عزیز ترین ادمای دور و برم.
اگر قراره ببخشم و حقم بخشنیدنته بابت حسی که بهت داشتم و لیاقتت نبود میبخشمت.
اگه قراره ببخشم واسه این زخمایی که به تن و روحم زدی میبخشمت.
میبخشم ولی تا آخر عمرم فراموش نمیکنم که ارزون فروخته شدم حتی به حرف.
کیفیتم هر جور بود اول تو برام تو اولویت بودی وقتی پیشم بودی، اول اجازه رو از تو میگرفتم واسه اون حس لعنتی که حالم از خودم بابتش بهم میخوره.
لطفا جواب نده، میدونم هر چی گفتم ساخته ذهنیه که تو بیمارش کردی. ولی میدونم همش داری بهم خیانت میکنی.
دیگه نمیخوام جلوت رو بگیرم. آزادی، رهایی، برو دنبال کسایی که کیفیت لازم رو دارن.
برو ببینم کدومشون میتونن حسی که بهت داشتم رو داشته باشن.
دیگه نخواه که دوسِت داشته باشم چون دروغ نمیتونم بهت بگم. دروغی که خیلی راحت بهم میگی رو نمیتونم بهت بگم. به خودمم نمیتونم بگم
همه حرفامو پس میگیرم. دیگه هیچی ندارم تو دلم.
لعنت بهت که اینکارو با ذهن من کردی.
لعنت به من که به اینجا رسوندمت تو ذهنی که تو مریضش کردی.

دیدار به جهنم

 


یه زخمی بهم زدی که هزار سال بعد از مرگم اگه کفنم رو باز کنن هنوز تازه مونده.

ازت بدم میاد که اینکارو با من کردی.

ازت بدم میاد که اینجوری منو سرگردون کردی.

حالم از خودمم بهم میخوره

نمیبخشمت واسه تک تک روزایی که زنده موندم دارم عذاب میکشم.

دوسم نداشتی هیچوقت، بازیم دادی

 


لطفا برنگرد. خوشحالم این روزارو میبینم. خوشحالم این رویِ سکه تو دیدم. تو خیلی اون چیزی که من میخواستم نبودی. 

برنگرد. به راحتی و بی مزاحم به زندگیت ادامه بده. شک نکن که دیگه هیچوقت پی امی از من نمیگیری. چقد بدم اومده ازت که اینقد با احساساتم بازی کردی. میخواستی بری میرفتی چرا اینقد حرف بارم کردی. ازت رفتاری غیر از این توقع نداشتم. 


چی میخوای واقعا نمیفهممت.

تا وقتی پست میذاشتم بلاگ و چک میکردی که پست بذارم بگی هیچی نگو. وقتی پست نذاشتم باز هی اومدی رفتی که پست بذارم باز بگی هیچی نگو. الانم که علنا میگم تمومه نیا همه چیزو عوض کردم ول کن نیستی. گفتم حالت خوب نمیشه چه من باشم چه نباشم. خودتو بشناس بقیه ش تو گوگل هست تا بیای خودتو بشناسی دیر شده دیر. لطفا نیا تا سایت حذف شه من عصبی میشم وقتی کارهاتو بغل هم میذارم. نمیتونم باور کنم این بودی .


درست میگی، تو هیچ تاثیری تو حال من نداری، همش تقصیره خودمه.

منم توان بحث رو دیگه ندارم. قضاوت ما باشه جای دیگه با یه قاضیه بهتر.

یه بارم تو و وجدانت مسئولیت غلطی که ۱۸ ماه پیش کردی و منو به این روز انداختی گردن بگیرید. بهش فکر کن. به کاری که با من کردی فکر کن.

من از دعوا فرار میکردم همیشه، تو منو به این روز انداختی.

درست میگی تقصیره خودمه

 


تو داری شورِ همه چیزو در میاری. چرا اینقد دیوونه بازی در میاری. اصلا کوتاه نمیام که تو ول کردی رفتی. همه جوره پات وایساده بودم. من که هیچکدوم از شرایطامو مخفی نکرده بودم خودت نخواستی. شرایطِ خودت نمیذاشت. معذوریتهای خودت نمیذاشت. دیگه این دو سه تا مورد هم والا قابل تغییر نیستن وگرنه تغییر میدادم ببینم تو مردِ عمل هستی یانه که

وقتی یکی یکی رو بخواد دیگه چشمش هیچی رو نمیببنه ولی تو دیدی دیگه . جوابِ کوتاهی و جرات نداشتنِ تورو من باید بدم؟؟؟

من الان دیگه اصلا بابتِ بی معرفتی ها و نخواستنهای تو ناراحت نیستم خوشحالم هستم اصلا توان و انرژیِ ساختن با تو رو نداشتم. تو مشکلاتِ خودتم میندازی گردنِ دیگران رو حرفتم وایسادی که حلش کنن برات. خوبه که دوسم نداری، چقد بابت روزهایی که نیومدی ببینمت خوشحالم. چقد خوشحالم که ۴ روزِ پیش به حرفت گوش کردم که باید ۴ ماهه پیش میرفتم. من نه میتونم کاری بکنم نه تو خواستی برات بکنم پس چی میگی یه حرفو اینقد تکرار میکنی. هر محدودیتی میذاری یه چیزِ دیگه اذیتت میکنه چون تو مهمترین چیز یعنی حسِ خودتو انکار میکنی و من از آدمی که با دوست داشتن عاشق شدن خودش مشکل داره واقعا میترسم. کسی که میتونه احساساتِ خودشو سرکوب کنه دائما بهم بگه ازت بدم میاد دوسِت ندارم لیاقت نداشتی و با احساساتِ من بهتر از این نمیکنه . تو چه گارها با احساساتِ من نکردی .

نه اینکه الان تو این شرایط باشی و اینجوری رفتار کنی این رفتارِ غالب تو شرایطِ بحرانیته توعه حداقل ۵ ماهه داری همینجوری برخورد میکنی و منِ ساده فقط دارم خودمو بهت ثابت میکنم. دیگه هرچی از من باید میدونستی دونستی هر کاریم که من فکر میکردم تو برام میکنی کردی.  

تو اگه قبول کنی اینا همه درد دوست داشتنه ۸۰درصدِ مشکلاتت حله. در زندگیت این همه سال پیش نیومده بود کسی رو دوست داشته باشی و برخلافِ میلت رابطه تموم شه خب اینم مثلِ اون. دنبالِ چی میگردی تو این رابطه. ببخشید که تو حتی یه قولِ ساده که "اگه بتونم  باهات تا آخرش هستم" رو دریغ کردی که تو اون شرایط میدیدی من رو حسابِ  یه حرفِ ساده برای تو چیکار میکردم. آقا جون من اگه خیلی بیات شدم شرایطم فوقِ تخمیِ ِ هیچ‌جوره بهت نمیخورم دستِ منه؟؟؟ خودت نخواستی و نمیتونی من باید تاوانشو پس بدم. یه نمیخوام گفتی ۹ ماه به دل بکش دیگه. 

دیگه عاصی م کردی . فکر میکنی الان من پی ام ندم حالت خوب میشه؟ به خدا که نمیشه. چون مشکل درونِ خودته ولی نمیفهمی . یه غدبازی ناعلاجی داری که من از پسش برنمیام. هر شب با کلی بد و بیراه آزارم میدی که دیگه نمیام و نمیخوام و اینا صبح تا شب میدونی من اسیرم میتونم پست بذارم غیب میشی بعد شب چی میشه یهو؟؟؟؟ . نکن آقا جون نکن. خودتو باور کن . مشکل و راه حل هر دو تو خودتن. 

گفتی واتساپ تموم تموم شد از اینستا رفتی قبول کردم گفتی پی ام نده ندادم اینجاروهم کردی میدونِ جنگت. 

اون شب بهت گفتم از زنِ عاشق بترس از زن ِ عاشقی که دلش شکسته بیشتر بترس . من دیگه توان ِ جنگ ندارم و نمیخوام اینجا پست بذارم وقتی خودتو ندارم اینا چه فایده ای دارن برات. وقتی دلت با حرفا و حال ِ خراب من نرم نمیشه دیگه حرف نمیزنم ناله نمیکنم التماس نمیکنم. بفرما ببین بهتر میشی

بهتر نمیشی بدتر میشی . شک نکن . دردش یجوریه که هیچوقت یادت نمیره. ولی خودت میخوای میذارم تجربه کنی تا یاد بگیری وقتی یه چیزی رو میخوای یه قدم از غدبازی دست برداری. 

بفرما اون واتساپ و اینستا و همه چی اینم بلاگ و ننوشتن . 


یه وقتایی نمیشه گفت "بگذریم"

از بعضی آدمها . از بعضی خاطره ها

از بعضی دوست داشتن ها

نمیشه آسون گذشت .

نمیشه روزت رو بی " یادش بخیر" شب کنی، نمیشه از کوچه ای بگذری صدای قدماش، صدای حرف زدناش نپیچه تو پسکوچه های دلتنگیت

نمیشه بی خیال شد . نمیشه گذشت . !

 

 

چرا تا صبح بیداری هر شب !!! این چه مدلیه؟

اعصابشون داغون میشه از این مدل

 

 


با تمامِ عشق و احساسم دوست داشتم . سالهای بعدِ زندگیمم باهات ساختم. یه ثانیه ام از ابان ۹۷ نشده که بهت فکر نکنم. ولی بهم میگی از زن بودن فقط یه چیزو بلدم. بهم میگی دوست داشتن هام دروغ بوده . 

چجوری نتونستم نشون بدم حس واقعیمو . چجوری نفهمیدی. اون زبونی که گفتم بلد نبودی یا شایدم من زبونِ تو رو بلد نبودم. هر چی بود خیلی سنگین بود. چرا باید کسی رو اینقد دوست میداشتم که براش از مهمترین چیزم بگذرم و الان این حرفارو بشنوم. این دوست داشتن چرا داره اینقد مخ منو میخوره . تو دیگه نمیتونی حال منو هیچوقت خوب کنی. تموم کردی تمومم کردی پروندمو بستی . 

همیشه فکر میکردم عشق و دوست داشتن قدرتش از همه چیز بیشتره ولی دیگه صد در صد مطمئنم که هیچ قدرتی نداره. وقتی کسی نخواد هر چقدرم بخوای نمیشه. 

 

ضعفِ من ، کمبودِ من ، کمبودِ من همینه که به دوست داشتنم امید داشتم. ولی الان دیدم هیچی نیست .  


دوست داشتم دوست دارم چرا باهام این کارارو کردی

 

چرا عادتم دادی الان اینجوری شدی ‌‌‌‌‌.

 

باورم نمیشه عذاب این روزا واقعیه . من با عشق تو دارم لحظه هامو میسازم تو با حرفات دل منو اتیش میزنی . 

اخه این همه کینه چرا تمومی نداری. این چجور کینه ایه. این کینه نیست . این بهانه است. یه بهانه  زیر پوستِ یه کینه ساختگیِ . 

 

 

 


مثل فصل که عوض شد، مثل جات که عوض شد، مزه ی حرفای شیرینت تلخ شده. 

دیگه به جایی رسیدم که تحمله خوندنه بعضیاشونو ندارم. تحمل حرفایی که بعدِ هر حرفی میزنی ندارم. 

مگه میشه ؟؟!! تو دهنت مزه ی عسل میداد باز نکرده اثرشو میذاشت. فکر میکردم تو اصلا حرفای بد بلد نیستی. نکنه اینقد بد حرف میزنی دیگه نتونی خوب حرف بزنی. اونجوری که دل و دین و میبرد. 

اینقد ناراحتم کن که دیگه نتونم بهت پی ام بدم . نتونم بهت فکر کنم. افسردگی و بی کسی خیلی راحتتر از دوس داشتنه و نداشته. 


ولم کن . هیچ جا سراغمو نگیر . تا وقتی بودی نمیتونستم عاقل باشم. دیگه میخوام‌عاقل باشم. لطفا تمومش کن.

 

اینقد که حرفات ازارم داد. اینقد که دوست داری حرصم بدی رفتنت سخت نبود. 

تا ابد برو پستهای پیج سپهر خدابنده که به من مربوطه لایک کن من میکوبم خودمو از اول درست میسازم. 

 

http://sakhamusic.ir/music-puzzle-band-jaaddeh/


خیلی بیمعرفتی. 

فدات شه . (جای اسمته)

جانِ

جونِ

این حرفا خیلی راحت جاشونو با خفه شو ، خیلی کثیفی و دیوونم کردی  و عوض کردن. 

 

تو چجوری اون همه خاطره بازی رو ندید گرفتی چجوری چجوری

یکی بیاد برای من اینو توضیح بده . 

به گوش و چشمم ایمان ندارم دیگه. اون همه مثلا عشق و دوست داشتن با چهارتا دعوای معمولی پاک شدن.

چقد بی معرفتی

همون بهتر که رفتی 

اون همه وقت مریض و خیانتکار نبودم همین چند وقته این دوتا بهم اضافه شد.

خیلی بی معرفتی

خیلی خوب بلدی این کارارو. 

 


نه تنها این هفته، تمام وقتایی که تو این مدت هی خواستی بری نباشی هی دو روز دو روز سه روز سه روز نبودی تحمل میکردم و نمیفهمیدم باید جوابِ اینم یه روز به بدنم پس بدم. منم صورت و تنم پرِ کهیر شده دایمم میخاره. 

.

.

.

باز دارم باهات رویاهامو میسازم ولی نه با آدمِ الانت با آدم قبلت. من الان دیگه دوسِت ندارم از وقتی منو نخواستی سعی کردی با بیرحمی بذاریم کنار از همون روز . امیدی به هیچی ندارم. 

من تو رابطه ی با تو هیچوقت هیچی رو خودم تصمیم نگرفتم همیشه مطیعِ قلبم بودم ولی بدجور جوابِ بی عقلی رو دیدم. 

کاری که باهام‌ کردی فقط تو میتونستی چون من هیچوقت اینقد خودم رو آزاد نکرده بودم. 

حرفات امان از حرفات.

اره من یه شبه عاشقه تو شدم یه شبه ام فارغ میشم. متاسفانه همه ی معادلاتِ درست به هم میخوره. پس اینقد حرفای اینو و اونو لایک نکککککن. 

 

چجوری تحمل ککردی این یه هفته رو برای من یه سااال طول کشید. 

 

میخوامت ولی از چیزی که این روزا شدی بی نهایت میترسم. خیلی ظلم کردی. ظلم کردی. تو حتی رویاهامم خراب کردی. تو هرچی دادی پس گرفتی. فقط اسمت برام مونده با دو سه کلمه از حرفات که از لابه لای آوار کشیدم بیرون اونام اینقد زخمین عمری ندارن. 

 

دیگه احساساتمو انگولک نکن تو منو نمیخوای مثلِ خودت رفتار کن. نمیخوام برگردم. ازت میترسم. 

 

مطمین باش باز هم میتونی تحمل کنی. البته شایدم برای تو به راحتی میگذره. 

 

 


خوب شد تو رو از دست دادم!

میدونی گاهی باید باور کرد

تمامِ حرف ها،

تمامِ خاطره ها،

تمامِ اتفاقاتی که حینِ بودنِ کنارِ هم میفته،

بیشتر از یه تجربه نبوده!

یه تجربه که قراره آینده مونو بهتر کنه.

قراره این روزای سخت و بیاره تا فردا روزی اگه یه نفری ما رو به آغوش کشید، سریع به خودمون قولِ ابد ندیم. فردا روزی اگه از کسی شنیدیم بدون ما خوابش نمیبره، فکر نکنیم به قله آرزوهامون رسیدیم و همه چیز و تمام شده و تا روز خواستگاری رویاپردازی کنیم.

این روزها آدمها یه شکلی شدن که شب را مثل همونی که تو دقیقاً میشناسی کنارت می‌خوابن و فردا صبح به آدم شب قبل هیچ شباهتی ندارن.

میدونی میدونم که سختِ

میدونم که نمیتونی بتی را که ساختی بشکنی

نمیتونی قبول کنی تمام چیزهایی را که شنیدی و دیدی صرفا جهت پر کردن خلاء عاطفی بوده!

اما،

اما،

اما اگر این بتی را که ساختی نشکنی له میشی.


منتظرش باش . اشکالی نداره.

منتظرش نباشی اشکال داره . 

دوس داشتن سختی داره . 

نه دوست داشتنتو منکر باش نه دلتنگی تو نه ناراحتی تو نه عصبانیتو نه اینکه دلتو شکسته . 

همه حسات واقعیه طبیعیه 

دوسشون داشته باش

تو به خاطر ساده بودنت این همه وابسته شدی اویزون کسی نیستی . فقط اشتباهی دل بستی . اشتباهی به کسی که دوست داشتی heart دل بستی . 

 

خدا کمکم کن . دیگه ولم نکن. 

هیچکس و جز تو نمیخوام 

منو عوض کن. 


میدونم دیر میگذره عزیزدلم .

ناراحت نباش بیا بغل خودم مواظبتم نمیذارم دیگه تنها بمونی من همونیم که این همه سال مواظبت بودم گوش بده به حرفم تا بهت بگم کی میتونه دوستت باشه به کی اعتماد کن. 

دیر میگذره چون دوسش داری . دوسش داری خب اشکال نداره . دوست داشتن قشنگه صورتیه مهربونه میخنده به خاطر دوست داشتنت ناراحتی ؟ دلت گرفته؟ آبروت رفته؟ 

مگه از دوست داشتن چیزی بالاتر هست؟! 

پس هر کسی برای دوست داشتنش همه کار میکنه. 

فقط باید یاد بگیری کی رو دوست داشته باشی از کی بترسی. 

از آدما باید ترسید از بغصیاشون بیشتر . 

وقتی تنها باشی تنها خوش باشی وقتی به کسی احتیاج نداشته باشی در کنارشون باشی و رو پای خودت باشی دیگه نمیتونن اینجوری تیکه تیکه ت کنن . 

قوی باش . 

اکفیانی و انکما کافیان 


إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ 


خدایا گرفتارى بزرگ شد، و پوشیده بر ملا گشت، و پرده کنار رفت، و امید بریده گشت.


وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ 

و زمین تنگ شد، و خیرات آسمان دریغ شد 


وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ

و پشتیبان تویى، و شکایت تنها به جانب تو است، در سختى و آسانی تنها بر تو اعتماد است، 


اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ 

خدایا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست آن صاحبان فرمانى که اطاعتشان را بر ما فرض نمودى،


وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِیباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ

و به این سبب مقامشان را به ما شناساندى، پس به حق ایشان به ما گشایش ده، 


أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ

گشایشى زود و نزدیک همچون چشم بر هم نهادن یا زودتر، اى محمّد و اى على، اى على و اى محمّد، 


اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ انْصُرَانِی 

مرا کفایت کنید، که تنها شما کفایت کنندگان من هستید، و یارى ام دهید 


فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلانَا یَا صَاحِبَ اَّمَانِ

که تنها شما یارى کنندگان من هستید، اى مولاى ما اى صاحب زمان


الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی

فریادرس، فریادرس، فریادرس، مرا دریاب، مرا دریاب، مرا دریاب،
cryingcrying

السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ

اکنون، اکنون، اکنون، با شتاب، با شتاب، با شتاب، اى مهربان ترین مهربانان به حق محمّد و خاندان پاک او

 

 

دلم شکسته 

دلمو شد 

چون خودم خواستم حقمو از زندگی بگیرم این بلا سرم اومد؟؟!

چرا گذاشتی اینقد بهم بد کنه که اینجوری بشم که الان دوباره بد ببینم. 

بذار بیام پیشت. دستتو برام باز کن . جز تو ندارم کس 

 


دلت تنگ شده براش

دیوونه ای

پی ام بدی دهنشو برات باز میکنه هر چی دلش میخواد بارت میکنه. شک نکن 

هزار بار مگه امتحان نکردی 

بسه ت باشه

عجب رویی داری 

چقد خودتو بی ارزش کردی 

هنوزم کمه ته 

بی خیال دیگه

میترسی از یادش بری

خب با فحش و بد و بیراه یادت باشه خوبه. 

تحمل کن 

خدا جون تنهام نذار

چرا ولم کردی 

چرا ولم کردی 

تو که میدونستی چیم 

تو که ذاتمو میدونستی 

دیگه جز تو نمیخوام کسی رو داشته باشم 

بی کسم همه کسم شو 

بی پناهم پناهم باش 

آبروم رفت تو عیبهامو بپوشون 

خدااا 

 

 


باید یادت بمونه کسی که فکر میکردی عشقته چی گفت بهت.

یادت بمونه از نظر عشقت یه آشغالی 

هزاران بار گفت آشغال . به تو گفت

تا حرف زدی گفت آشغال خفه شو 

ببند دهنتو

دیدی چیا بهت میگفت الان چیا میگه 

به جای اینکه اون چیزهای مشترک باهاش و مقدس بدونی باید فقط به خودت کمک کنی که فراموششون کنی. 

فراموش کن چیا بهت گذشت. 

فراموش کن 

همه چی 

خودشو 

خوبیاشو 

چشماشو 

یادشون افتادی به اینکه براش آشغالی فکر کن و تحمل کن. 

تو براش فقط یه آشغالی

یه دروغگو

میگه بهش خیانت کردی 

خیانت یعنی چی 

نمیدونه معنی شو 

نمیخوادت 

نمیخوادت بفهم 

بفهم 

بمیر از این چیزایی که با چشمات تو پی وی ش خوندی 

همه رو با تو بود

خودش بود که با خود تو بود .

 

هر چی میخوای بگی دیگه به خودم بگو . مواظبتم نمیذارم تیکه هات جدا شه. اشتباه کردی جبرانش میکنی .

نترس اینقد 

 

 

 

 


وقتی استفاده میشی و میگن که خوب نبودی چه احساسِ میکنی. 

هیچی نیستی 

نه 

.

اشکال نداره 

باید تحمل کنی 

.

 

چرا به حس اولت اعتماد نکردی . 

چرا بهش اعتماد کردی 

چرا اون همه نشونه رو ندیدی

این چه بلایی بود سرت اومد

چی شد که خدا اینجوری ولت کرد

حرفاشو شنیدی 

دیدی 

شنیدی 

یادت بمونه

به کسی اعتماد کردی میدون دادی هیچت کنه 

چه حرفایی زد بهت 

 

همینو میخواستی که چشماشو ببنده دهنشو باز کنه . 

لیاقتت این بود 

باید بمیری 

بمیر

بمیر 

بمیربمیر 


یه آتیشی درونم روشن کرده بودی که اصلا برات اهمیتی نداشت چون هدفت روشن کردنِ آتیشه نبود هدفت این بود با اون آتیش منو بذاری کنار.

وقتی دیشب اون اتفاق افتادم و خیلی خیلی اتفاقی مشت نمونه خروارِ من برای خودت افتاد دیدم که چقد الکیه و واقعا اگر هزاران هزاران عکس و فیلم از خوشیِ این مدتت ببینم بازم خودت بیای بگی از دوریِ تو ناراحت شدم دلم میگیره فهمیدم حس درونی تو . 

من میفهممت . هر کس یه جوری میتونه بره شاید این مدل رفتنِ تو رو دوس ندارم چون من رفتنِ تورو دوس ندارم تو هرکاری کنی من نمیخوام بری باید ساخت دیگه. قشنگیه زندگی به اینه. 


من نباید روی تو حساس باشم‌.

من روی تو حساس نیستم.

من روی تو حساس نیستم.

 

گفتی پاک کردم فکر کردم کامنت شو پاک کردی گفتم یعنی اینقد مهمم!!!!

نه بابا مهم نیستی . تمومی 

ول کن این حرفارو . برو دنبال ‌کارت.

تمومش کن. 

اح به دیووونه بازیات.

براش مهم نیستی که تغییرش بده


هنوز دلتنگیِ قدم زدن با تو رو دادم. 

.

باور میکنی یا نه من عاشقتم اما من دیونتم

.

عکستو رو چشام میذاره 

.

به غیرِ یاد تو کنج دلم هیچی نمونددده 

هزار دفعه تنهام گذاشتی crying

 

حس تو چیه حس من چیه 

 

چقدر دردآوره این رابطه یه طرفه. 

چقد عمرش کوتاه بود دوسِت دارم گفتنات 


احسان قشنگم.

قربون اسمت 

قربون اون جاهایی که تو پاتو گذاشتی _ موزاییک های پارکینگ _ حیاط سفیر _ درختهای توت 

دلم برات تنگ شده

 

امروز از ۱۱ تا ۱۴ سرکار بودم. جلسه گذاشته بودن. گفته بودم این ادمین شبکه های اجتماعی فامیله ژیلاس. شکار که میگه از کارش راضی نیست ولی من میگم‌ میخواد ارتقاش بده. ژیلا به شکار گفته که از نحوه جواب دادن دیرکتها و کامنتها راضی نیستم من و رفیقت با ادمین سه تایی جواب بدیم ولی دیشب به شکار گفته اصلا کلا من جواب بدم که ادمین شبکه بره کمکه ادمین سایت . میبینی باز هر چی کار گِله میخوان بندازن به من. 

شکار گفته من نمیتونم رفیقتم که نصفه نیمه گفت وقتشو نداره دیگه امروز تو جلسه نتونست به من بندازه فعلا قراره شیفتی جواب بدیم 

 


تو برام خیلی مهمی . 

توی این شرایط فهمیدم که چقد خواستنِ آدم میتونه شخصیت، نوع رفتار ،عکس العمل و حسهاشو تغییر بده. وقتی یو دوس داری ناخواگاه همه کارات جوری میشه که اونو راضی کنی‌. اصلا هم به چشمِ آدم نمیاد. کاری رو نمیکنی که بعدا به جاش چیزی رو بگیری. هر کاری میکنی و به جاش رضایت میبینی حالت خوب میشه دوس داری بیشتر اون رضایت و ببینی . 

ولی وقتی یه نفر و دوس نداری شرایط خیلی متفاوته . 

اینقد تو این سالها با احساساتم کلنجار رفتم و بهشون گفتم سر جاشون بشینن واقعا یادم نمیاد هیچوقت دوسش داشتم یا نه. هیچوقت اینجوری که کارهای بدشو ندید بگیرم بوده یا حتی کوچیکترین کاری که اذیتم کرده یه جایی تو دلم نگه داشتم. وقتی یکی رو دوس نداری حتی صدای قدمهای پاش اذیتت میکنه . ولی وقتی یو دوس  داری دلت میخواد دور و برتو صداش پر کنه. حتی صدایی که از ت دادنِ کاغذ درست میکنه. صدای لیوانی که روی میز میذاره . 

خواهش میکنم ازم راضی باش . مطمین باش هر چی در توانم هست برات میذارم. بهم شک نداشته باش و هر وقت احساس کردی دلیلی برای موندن تو این رابطه ی منقطع نداری بدون اینکه بهم شک کنی دعوا کنی خرابم کنی برو . 


تو باید باور کنی که هیچی مثل قبل نمیشه

چون اون‌ نمیخواد

چون یادش رفته چی بوده

تحمل کن و پی ام نده

دوست نداره و جوابتو میدی

دلش نمیخواد ناراحتت کنه وگرنه اگه میلی داشت حداقل یه بارم اون یه پی ام میداد. یه قدم میاد یه قدم برو نه ۱۰۰ تا.

رفتارش با تو مثل بقیه س. شاید حتی یه دوست هم نباشی براش. 

وقتی حس ها دوطرفه نباشه خوش نمیگذره

تو حالت خوب نیست اینجوری خوب نمیشی چون کسی تو رو خوب میکنه که براش مهم باشی 


ربنا ظلمنا نفسنا 

یا انیس من لا انیس له

پروردگارم کمکم کن توبه ام رو نشکنم. 

خدایا ما دو بنده کوچیک که قبلِ رسیدن به هم خوب بودیم رو از این گناهِ بزرگ نجات بده. 

کمک کن این گناه و همدیگرو ترک کنیم. sadcrying

 

خداروشکر که تونستیم این دعارو بکنم. 

قبلا شنیده بودم که وقتی یه بنده ای گناه میکنه تا خدا نخواد نمیتونه توبه کنه و اون گناه و ترک کنه. همیشه میگفتم مگه میشه خب آدم اراده میکنه و تمومش میکنه‌ تو این گناهِ شیرینِ خودم قشنگ دیدم که با وجودی که همیشه میخواستم نتونستم. پارسال کلِ ماه رمضون روزه گرفتم ولی نتونستم توبه کنم . اون همه مدت حتی با وجودی که میخواستیم از هم جدا شیم باز نمیتونستم توبه کنم تا اینکه نمیدونم چی شد که یه روز خیلی بی کس شدم . شاید خدا خواست شاید تو دعا کردی .  از یه روز شروع کردم به التماس به خدا که کمکم کنه دقیقا یه چند وقت بعد اون تونستم نصفه نیمه با شک به توبه فکر کنم. ولی امروز واضح به خدا میگم که دیگه نمیخوام این گناه و ادامه بدم و میدونم که توام همینی. ازش گله دارم که این کسی رو تو کل عمرم دنبالش بودم چرا بهم نامحرم کرد ولی جلوش سجده میکنم و میذارم خودش برام تصمیم بگیره crying

خودت ببین که چقد میخوامش چقد باهاش حالم خوبه ولی به خاطر تو دعا میکنم که ترکش میکنم کمکم کن یه روزی یه زمانی بهش برسم و بدون ترس باهاش عاشقی کنم . 

داشتنِ این روزهای پر استرس رو به امید آرامش و رسیدن تحمل میکنم . 

خدا کمکمون کن تا قبل از اینکه آبرومون بره همدیگرو ترک کنیم . 

یا ستارالعیوب 

crying

 

دوسِت دارم ولی ندارمت 

 


تو این سرنوشتِ شومم حرفا و رفتارای تو زندگی رو غیرقابل تحملتر کرد. بعضی حرکات و حرفات بدجور رفته تو مخم. دهنت باز میشه یا شرایط انجامش پیش میاد میتونم هوار بکشم. خیلی اذیتم میکنن خیلی. 

 

من دیگه یه روانی ام . چیزی که تو رو ازم دور کنه تحمل نمیکنم. به هر چیزی ممکنه گیر بدم تا شاید تو با دلجوییت بتونی یه مرهم به زخم دلم بزنی.

تا حالا که هر بار بهانه آوردم نمک پاشیدی شاید دیگه مرهمات تموم شده. شاید برای من 


تو خیلی وقته منو تنها گذاشتی 

همون موقع ها که ترسیدم احساس تنهایی کردم حرص خوردم بهانه گرفتم هزار تا انگ بهم نسبت دادی رفته بودی 

دوس داری بهت کاری نداشته باشم گیر ندم عصبی ت نکنم تو شرایط حال حاضر با این روحِ مریض فقط میتونم برم تو غارم و تنها به سرنوشتِ خراب شده م فکر کنم هی بغض کنم هی خودمو بغل کنم تا بتونم روی پای خودم وایسم تا دوباره خوب بشم ولی اینبار سرپایی که به هیچ عشقی اعتقاد نداره. 

 

وقتی بیرونِ غار بهت پناه میارم اینجوری تیکه پاره م میکنی توی این زندگیِ وحشی فقط توی غار و تنهایی میتونم جونِ سالم به در ببرم.

برا خواستن و حساس بودنم روت هر چی دوس داری میگی هزار تا بدو بیراه بارم میکنی. ببخشید خوشی هاتو خراب میکنم ببخشید ببخشید نمیدوننم برای اینکه از من فرار کنی میری . 

 

خدا تو که میدونستی چی میخوام چرا این سرنوشت و برام گذاشتی . من بنده بدِ تو نبودم . 

هیچ کجای زندگیم تو رو یادم نرفته بود چرا ولم کردی که این بلاها سرم بیاد. 

 

 


تا شنبه هفته پیش همه چیزمو باختم. دیگه هیچی ندارم. یه دلشکسته بازنده تمام عیارم. دیگه بیشتر ا این ضربه بهم وارد نمیشه. 

خداااا

تو که میدونستی من از زندگی چی میخوام چرا یه چیز دیگه جاش دادی که من برای به دست آکزدن خواسته خودم به جایی کشیده بشم که حالا بخوای مجازاتم کنی‌. 

 

اون چیزی که میخواستم تو بهترین سالهای عمرم ندادی حداقل الان بده . من گناهی نداشتم که زندگیم این بشه. فقط یه چی میخواستم. حقم این نبود. این نبود


من خیلی بدم . خودخواهم . چرا دوس ندارم جایی بری کسی خندتو ببینه. به من چه اخه‌ . همه چی بین ما تموم شده . 

 

باید آدم باشم . 

 

همه چی تموم شده. اگه به چشم معمولی نتوتی نگاش کنی میمیری. 

 

فکر نکن به سرنوشتی که اتفاق افتاده‌ . مسلما چیزی نیست که میخواستی. 

 

برای تو فقط یه دوسته که امروز و فردا میره دنبال زندگیِ خودش. 

 

تمام. 


خدایا عزیزِ جونمو سرد کن 

من تحمل ندارم

بهم گفت هی سرمو میکنی زیر آب تا دارم خفه میشم میاری بیرون. آره منِ عوضی همینم. 

باید میذاشتم بره دنبال زندگیش .

 

بدبخت شده بودم بیچاره شده بودم در به در شده بودم ؟

حداقل اون موقع میگفتم نمیخواد خودش خواسته شاید بی من راحتتره حالا چی 

دوباره دارم براش میمیرم برمیگردیم به عقبی که ازش فرار کردیم . که ترس داشت که بدبختی داشت .

برش گردوندی که چی . بچه داشت میکَند و میرفت . برش گردوندی که چی

بمیر عشقته . 

احسانِ من منو ببخش . منو ببخش

خدایا کمک کن کمک کن 

سردش کن 

 


به جای اینکه همش استوری بذارم اینجا مینویسم.

 

حالِ خوب و دوست داشتن خیلی مهمه ولی وقتی همین رابطه یه رابطه ی مجهول و خطرناکه بهترین کار همین بود که خودمو از دوس داشتنِ تو و دوس داشتنه شدن از تو محروم کنم . 

 

این تصمیم عاقلانه حالمو بد کرده


دلخوشیِ این روزام اینه که فقط اون توعی که ازت تو ذهنم ساختم دیگه مثلِ تو نیست. همیشه پیشمه همیشه دوسم داره هر وقت میخوام باهام حرف میزنه . از رفتنتش نمیترسم. 

تصمیماش اینقد وحشتناک نیستن 

توی خیالیِ خودمو بیشتر از تو دوس دارم 


از هر روزی میخوای شروع کن

 

شروععععع کنننننن 

 

برای تو خیلی وقته حل شده 

 

اصلا چیزی نبوده که حل شه 

 

هیچی‌نگووو

هیچی 

خرد کن و دست رد بزن. 

هزار بار بگو برو که همه کائنات بدونن تو نخواستی من خواستم. 

 

هیچی نگو 

 

اون پی ام اول هر روز برام خیلی مهم بود که نمیدادی بقیه رم نده

 

نده نده فقط خرد‌نکن دیگه

 

وقتی توقع نزدیکی دارم وقتی حس میکنم دوسم داری راحت قیدمو نزن. 

 

دیگه هیچی نگو 

 

چندماه دیگه عین امروزت میشم ایشالله 

 

چرا میخوای فکر کنم دوسم داری ولی بعد بری این راهها برای عاشقای اول راهه نه برای درمونده های کنار جاده 

 

دیگه هیچوقت بهم پیشنهاد جدایی نده . سختتر از این دیگه برام نیست . 

 

نمیخوام درمون حال بدم و این تجویز کنی 

 

خودم راهشو پیدا میکنم 

 

 

دیگه هیچی نگو 

 

دلت برای حال بدم نسوزه 


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها